سینما تک(جیمز کان)

۱.مردی در آتش.....گلوله دروغ نمیگه!!...اینو دنزل واشنگتن با بازی قدرتمندش ثابت کرد...همه چیز در باره اون گلولست...گلوله ای که در انتها شلیک شد..تا واقعیتی رو عیان بکنه....فیلم قشنگی بود...مخصوصا پایانش...جایی که محافظ خودش رو با اون دختر بچه مبادله مبکنه...و دست آخرم توی ماشین...در حالی که به کوه افراشته ای نگاه میکنه...میمیره... 

۲.قول...در باره قول یه کاراگاه به زنی که دختر کوچولوشو کشتن...قولش برای پیدا کردن قاتل واقعی...ولی همیشه همه قولها فرجام روشنی ندارن...آخر فیلم خیلی غیر منتظره و شوکه کننده بود...وقتی میدیدی که کاراگاه...به خاطر همین قول دیوانه شده....

۳.سرنوشت ناگوار...یه فیلم خنده دار سیاه!!!...با یه جیم کریه بدمن!!..اینهمه تناقض....تنها عناصر لذت بخش فیلم..بازی خیلی قشنگ جیم کری بود ...راستی این آدم بدنش از جنسه لاستیکه؟!!!...چقدر این صورتش کش میاد!!!....و دومین عنصرم خونه عمه بچه ها بود...کلی تو این قسمتش خندیدم..مخصوصا به توصیه های ایمنی عمه که خب بعدش دیدیم زیادم بیراه نمیگفته...خونه ای که رو دوتا چوب کبریت وایساده خب بایدم توش مراقب یخچال بود تا نیوفته روتو لهت نکنه!!!!!!!!!!!!!!!!

۴.دزد....یه فیلمه دیگه از استاد دیدم...و بازهم لذت بردم....یه فیلم محشر از مایکل مان..با بازیه فوق العاده جیمز کان.....من عاشق نماهاییم که استاد توی شب میگیره..نور چراغهای شهر...تو پس زمینه شخصیتای فیلماش....بازی جیمز کان منو محو خودش کرد...اون نگاهای مردونه جذاب!!!!..مخصوصا اونجایی که دکتر خبر مرگ دوستشو داد و اون زل زده بود تو چشای دکتره بیچاره که داشت پس میوفتاد...یا اونجایی که بعد تموم کردن باز کردن گاوصندوق نشست روی صندلی و سیگارشو روشن کردو ..بازم اون نگاهای مردونه جذابه شدیدا تو دل برویه مملو از غرورش...خداییش اون دخترا حق داشتن کشته مردش باشن..همونا که سر فیلمبرداریه پدر خوانده..اونجاکه سانی به گلوله بسته میشه...اومده بودن که فریاد زدنشو ببینن!!!!..اونم سنگ تموم گذاشته بودو یه دادی زده بود که یه چنتایی پس افتاده بودن!!!!